
امروز روز مرگ من است...مرگ احساسم...مرگ عاطفه هایم
امروز او می رود بی آنکه بداند به حد پرستش دوستش دارم!!
آه..!
زمانه...
آخرین بازی ات را هم با من کردی و تنها دلخوشیم را از من گرفتی...!
ولی هرکه نداند تو که میدانی او حق مسلم من بود..چرا که او هدیه ای بود که خدا برای منه تنها فرستاده بود...
پس چرا تنها مایه زندگیم را از من گرفتی؟؟؟
چـــــــرا؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
|